محل لوگو

اختلال نقص توجه - بیش فعالی


 

اختلال نقص توجه - بیش فعالی یک اختلال عصبی رشدی است که از دوران بچگی شروع می‌شود. در حالی که این اختلال به طور قوی‌ای موروثی است (تاپار[2] و همکاران، 2006) پیامدهای رشدی و استمرار این اختلال به وسیله عوامل محیطی خانواده مثل فرزندپروری تشخیص داده شده است (جانسون و ماش[3]، 2001؛ تاپار و همکاران، 2006). روابط والد- کودک برای کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی در مقایسه با گروه نرمال به وسیله تعارض بیشتر، حرف شنوی کمتر کودک و با فرزندپروری استبدادی[4]، کنترل- گر و بیشتر دستوردهنده والدین توصیف می شود (بارکلی[5] و همکاران،1991؛ جانسون و ماش، 2001؛ لانگ[6] و همکاران، 2005).

همچنیناین اختلال یک اختلال روانی شایع و مزمن است که نتایج زیان‌آوری در طول زندگی به همراه دارد. این نتایج زیان آور عبارتند از: آشفتگی و گسستگی شدید در روابط با والدین، معلمان، همسالان و خواهر و برادرها در دوران کودکی و مشکلات تحصیلی، بزهکاری و سوء مصرف مواد در دوران نوجوانی و بزرگسالی (بارکلی، 2006، به نقل از فابیانو[7] و همکاران 2009).

 

شکل غالب اختلال نقص توجه – بیش فعالی، ناتوانی پایدار در توجه کردن و یا نمایش الگوی تکانشگری – بیش فعالی[8] می باشد. اختلال نقص توجه – بیش فعالی یک اختلال عصبی رفتاری است که توانایی های کودک در حفظ توجه و بازداری‌های متناسب با سن وی را در موقعیت های شناختی، رفتاری مختل می کند. این نشانگان به وسیله برخی از نشانه های نامتناسب با سطح رشدی توصیف شده است که عبارتند از: بی- توجهی، شکست در پیروی از دستورات، ناتوانی در سازماندهی کارهای مربوط به خود و مدرسه، بازی کردن با دست‌ها و پاها، زیاد حرف زدن، مکث کردن بر تکالیف، ناتمام رها کردن کارها و برنامه های عادی روزمره، تکالیف ناتمام، عدم توجه به جزئیات (انجمن روانپزشکی امریکا[9]، 2000).

اختلال نقص توجه - بیش فعالی شایع ترین اختلال رفتاری در دوران کودکی است به طوری که برآورد می شود تقریبا 5% از کودکان دبستانی در ایالات متحده به این اختلال مبتلا هستند (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000). بارکلی (1993) نیز میزان شیوع این اختلال در کودکان دبستانی را بین 4% تا 5% تخمین زده است. همچنین شلتون[10] و بارکلی (1994) گزارش می کنند بین 30% تا 40% از مراجعه کنندگان به مراکز خدمات روانی-اجتماعی مدارس، ADHD می باشد.

غنی زاده (2008) میزان شیوع نشانه‌های اختلال نقص توجه - بیش فعالی و تفاوت‌های بین انواع فرعی آن را در کودکان دبستانی شیراز، جنوب ایران، در یک نمونه تصادفی از 2000 کودک دختر و پسر دبستانی بررسی کرده است. داده ها از طریق تکمیل مقیاس ارزیابی مبتنی بر DSM-IV برای نشانه‌های نقص توجه- بیش فعالیبه کمک والدین گردآوری شده است. نتایج نشان می‌دهد حدود 1/10% از شرکت کنندگان نمره برش غربالگری برای نقص توجه- بیش فعالی را بدست آورده اند (6/13% در پسرها و 5/6% در دخترها). وی شایع ترین نوع را نوع ترکیبی این اختلال گزارش کرده است و خاطر نشان می سازد میزان احتمالی نقص توجه-بیش فعالی در شیراز، جنوب ایران، مخصوصاً در مورد پسرها نسبت به دخترها خیلی مشابه کشورهای دیگر است.

پژوهشگران متعددی معتقدند که کودکان دارای اختلال نقص توجه - بیش فعالی در معرض خطر بالایی برای ابتلا به مشکلات و اختلال‌های دیگر قرار دارند. این اختلال‌ها عبارتند از: ناتوانایی‌های یادگیری[11]، نقص در مهارت‌های اجتماعی، عدم پیشرفت تحصیلی، رفتارهای انحرافی، مشکلات بین فردی، اختلال بی‌اعتنایی مقابله‌ای[12] و اختلال سلوک[13] (بارکلی، 1999،1989؛ پلهام[14]،1993؛ بارکلی و همکاران، 1982).

اگرچه سیر اختلال نقص توجه - بیش فعالی ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد، تحقیقات نشان می دهد، اختلال نقص توجه - بیش فعالی یک اختلال مزمن است بطوری که تظاهرات رفتای و شناختی آن به طور معمول در طول سال های کودکی ظاهر می گردد اما کودکان و نوجوانان نسبت به مشکلات اجتماعی - رفتاری و تحصیلی در معرض خطر ابتلا بالاتر از متوسط قرار دارند و علی‌رغم درمان‌های مؤثری که برای این اختلال به کار می- رود، بیش از هشتاد درصد کودکان دارای اختلال نقص توجه-بیش فعالی هنوز نشانه‌های مشهودی از این اختلال را تا دوران نوجوانی و بزرگسالی به همراه دارند (بارکلی و همکاران، 1990؛ اینگرام[15]و همکاران، 1999؛ به نقل از دالی[16] ،2007).

کودک پرتحرک فردی است که نسبت به سایر کودکان انرژی بیشتری دارد و نیاز دارد راهی برای به جریان انداختن این انرژی پیدا کند. انرژی و تحرک زیاد کودک پرتحرک را نمی- توان سرکوب کرد اما تا حدی زیادی می‌توان آن را تعدیل کرد یا به آن جهت داد. در روانشناسی بالینی کودک، بیش فعالی یا پرتحرکی، واژه بحث انگیزی است که موجب هشدارها و نگرانی‌هایی شده است. یکی از دلایل این مجادله‌ها این بوده است که برخی تنها به یک جنبه از این مساٌله توجه کرده‌اند و آن را به عنوان کل مشکل مطرح کرده‌اند، اما نکته‌ای که کمتر به آن توجه شده است این است که والدین، سایر اعضای خانواده و مربیان چقدر می توانند در درمان پر تحرکی مفید باشند (کلانتری، 1379).

این اختلال یکی از اختلالات روانشناختی دوران کودکی است که امروزه بیشترین تحقیقات در مورد آن به عمل می آید. میزان شیوع نسبتا بالای این اختلال باعث می شود که متخصصان بالینی و دانشجویان رشته ی روانشناسی بالینی کودک به ارزیابی شایسته‌ی این اختلال قادر شوند و مداخلات درمانی مؤثری را طرح ریزی کنند (کرانچویل و موریس[17]، 1378).

وجود منابع فردی، وخامت نشانه های اختلال نقص توجه-بیش فعالی در کودکان مبتلا، ضعف در مهارت های شناخی و رفتاری و مشکلات خانوادگی از عوامل تعیین کننده انتخاب روش های درمانگری هستند. با این همه خطوط کلی درمانگری اختلال نقص توجه-بیش فعالی را می توان به صورت زیر مشخص کرد:

1-دارو درمانی[18]، 2- درمان های روانی – اجتماعی[19] (روش های شناختی- رفتار درمانی، روش های آموزشی)، 3- رویکرد چند وجهی[20] (ترکیبی[21])

اهداف عمده تمام مداخلات درمانی عبارتند از: فراخنای توجه ضعیف کودک، تکانشگری یا فقدان خویشتن داری و نافرمانی در برابر دستورات منابع قدرت و بیش فعالی و پرجنبی کودک.

دنیای شادمانه کودکان سرشار از تحریک و نشاط است اما گاهی اختلال نقص توجه - بیش فعالی این مرز فطری و طبیعی تحرک را شکسته و به عنوان یک نابهنجاری روانی و رفتاری، مشکلات فراوانی را در زندگی روزمره کودک به وجود می‌آورد، که نه فقط کودک بلکه خانه، مدرسه و جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد (تیلور[22]، 1990؛ به نقل از صالح مجتهد، 1373).

از آنجایی که اولین و مهمترین واحد اجتماعی که هر نوزاد پس از تولد در آن پا می‌گذارد و با آن آشنا می شود خانواده است، پس خانواده بطور کلی، روابط والد و فرزند در شکل‌گیری هر فرد، بسیار مهم است. کودک در خانواده چگونگی روابط با بزرگترها، کوچکترها، روابط اجتماعی، طریقه‌ی برخورد با مسائل و مشکلات، احترام، عطوفت، خشونت و پرخاشگری را می‌آموزد (شعاری نژاد، 1386). گرچه رابطه‌ی نامطلوب میان والدین و فرزندان، به گونه‌ی کلی تأثیرات منفی در پی دارد، تأثیرات منفی رابطه نامطلوب با مادر بیش از تأثیرات منفی ناشی از وجود این گونه روابط با پدر است؛ زیرا کودکان زمان بیشتری را با مادر می‌گذرانند و در نتیجه تأثیر بیشتری از وی می‌پذیرند. همچنین می‌توان گفت رفتار اجتماعی کودکان بیشتر متأثر از رفتاری است که از مادر خود مشاهده کرده‌اند (احدی و بنی جمال، 1385).

ارتباط والد و فرزندی به ویژه ارتباط مادر و کودک یکی از عوامل خانوادگی مهم در رشد بهنجار یا نابهنجار هیجانات و رفتارهای کودک می باشد (لیفورد و همکاران، 2007). روابط والد و فرزند با همدیگر کنش متقابل دارند، به این معنا که تأثیرات کودک و والدین دو سویه است (ماسن، 1380). تحقیقات مختلف نشان داده‌اند که وجوه رفتاری متعدد اختلال پایداری چون نقص توجه-بیش فعالی، می‌تواند به افسردگی مادران، اضطراب و احساس محدود شدن نقش والدین، احساس عدم لیاقت در امر تربیت فرزند، وابستگی ضعیف عاطفی بین کودک و والد، روابط منفی‌تر این کودکان با خواهران و برادرانشان، بالا رفتن سطح تنش در خانواده، بالاتر بودن میزان طلاق و از هم گسیختگی روابط خانوادگی در خانواده‌های کودکان مبتلا به این اختلال منجر شود (شیبر و جانستون، 1992؛ جانستون، 1996؛ به نقل از هوش ور و همکاران، 1388).

رابطه والد-کودک (به طور نوعی رابطه مادر- کودک) به عنوان عامل خانوادگی مهم در اختلاف بین کودکان نرمال و غیر نرمال در رشد هیجان، رفتاری و اجتماعی تعریف شده است (کاکس و پالی[23]، 1997؛ پالی[24] و همکاران، 2000؛ واترز و کومینگ[25]، 2000).

برخی از تحقیقات، گزارش کرده‌اند که رفتارهای نامناسبی در روابط والد - فرزندی افراد با اختلال نقص توجه - بیش فعالی وجود دارد (مک برنت و فیفنر[26]، 2008). کودکان مبتلا به این اختلال، در مقایسه با کودکان عادی، رفتارهای نامناسب بیشتری دارند و فرمان بری کمتری از خود بروز می دهند و والدین آنها بیشتر منفی‌گرا هستند و کمتر در فعالیت‌های اجتماعی شرکت می‌کنند (پیسترمن، فایرستون، مک گراث و همکارن[27]، 1992؛ مک برنت و فینفر، 2008). همچنین این مادران در مقایسه با مادران کودکان سالم، هنگام تعامل با فرزند خود از رفتارهای آمرانه بیشتری بهره می گیرند، بیشتر مخالفت می‌کنند، پاداش‌های کمتری به رفتارهای مناسب کودک می دهند و پاداش‌های ایشان بیشتر جنبه اتفاقی دارد. به طور کلی، این مادران نسبت به مادران کودکان بهنجار، منفی‌نگر هستند (بارکلی[28] و همکاران، 1985؛ راجرز[29] و همکاران، 2003). به علاوه این والدین ممکن است مشکلات کودک را به نقایص خود در ارتباط با عدم شایستگی در سرپرستی کودک نسبت دهند، این نتایج معمولاً همراه با خود سرزنشی است. والدین کودکان مشکل‌دار دارای باورهای غیر واقع‌بینانه در مورد کودک و خودشان هستند (محمداسماعیل، 1385).

مطالعات از ارزیابی اثر جنبه‌های فرزندپروری (استبدادی در مقابل اقتداری) گرفته تا ارزیابی جنبه های بیشتر ابعادی فرزندپروری (مثل خصومت در مقابل گرمی) را بر رشد هیجانی و رفتاری کودکان نشان داده است (به نقل از لیفرد و همکاران، 2008). پژوهشی که بارکلی (2000) به منظور بررسی تأثیر مهارت‌های فرزندپروری بر اختلال نقص توجه - بیش فعالی انجام داد، بیانگر این است که اگرچه رفتارهای منفی و ناماناسب مادر نسبت به فرزند مبتلا به این اختلال، نشانه‌ها و علائم اختلال را تشدید می کند، ولی صرفاً دلیل ایجاد آن نیست. گاهی اوقات تنیدگی موجود در یک خانواده هم سبب تشدید علائم این اختلال می شود (ترنبال، ترنبال، شانک و همکاران[30]، 2002). بنابراین، می توان نتیجه گرفت که این روابط نامناسب و تنیدگی زای بین والدین و کودک بیش فعال به صورت یک دور باطل رخ می دهد (لیفورد، هارلد و تپر[31]، 2008).

در این میان نقش اصلی جلوگیری از بروز چنین شرایطی و همچنین برقراری مجدد تعادل در خانواده به عهده‌ی والدین به عنوان پایه های اصلی است. پس می توان از برنامه‌ی فرزندپروی مثبت برای برخورد مناسب با مشکلات کودک و بهبود شیوه فرزندپروری سود جست. برنامه‌ی گروهی فرزندپروری مثبت[32]، مهارت‌های مدیریت مثبت را به والدین آموزش می‌دهد تا جایگزین فرزندپروری ناکارآمد و استبدادی آنها شود. همچنین این برنامه، نگرش والدین را مورد توجه قرار داده و سعی در جهت اصلاح آنها دارد (ترنر[33] و همکاران، 2002). برنامه‌ی فرزندپروری مثبت، برنامه‌ی جدید و جهان شمولی در مورد فرزندپروری است که باعث ایجاد رابطه‌ی مثبت والدین و فرزندانشان می شود؛ و کمک می کند تا والدین راهبردهای مؤثر مدیریت را در برخورد با مسائل رشدی - رفتاری کودک بیاموزند. برنامه ساده‌ای که می‌تواند تغییرات بزرگی در خانواده‌ها ایجاد کند و به والدین کمک می‌کند تا دریابند که وقتی به روش‌های جدیدی حرف بزنند، فکر کنند و عمل کنند، نتایج عملی بهتری در خانواده خواهند داشت. به عبارتی دیگر این برنامه شامل محیطی امن، تقویت رفتار مثبت، ایجاد محیط مثبت یادگیری، داشتن انتظارات واقع گرایانه و مراقبت از خود به عنوان والد است (استریت[34]، 2005). هدف این برنامه: افزایش دانش، مهارت ها، اطمینان و خودکارآمدی والدین؛ ایجاد محیطی پرورش دهنده ایمن، تشویق کننده، عاری از خشونت و تعارض پایین برای کودکان، ارتقاء کارایی اجتماعی، هیجانی، کلامی، هوشی و رفتاری کودکان از طریق اقدامات فرزندپروری مثبت می باشد (ساندرز[35]، 2002).

با توجه به اینکه اختلال نقص توجه - بیش فعالی شیوع نسبتاً بالایی دارد و مشکلات زیادی را برای کودک، والدین، معلمان و جامعه به وجود می آورد و از طرف دیگر در کشور ما تحقیقات کمی در زمینه مداخله‌های درمانی برای کنترل و درمان این اختلال انجام گرفته است. هدف کلی در تحقیق حاضر بررسی اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت بر روابط مادر-کودک و نشانه های اختلال نقص توجه - بیش فعالی در کودکان می‌باشد.

 

[1]- Attention Deficit Hyperactivity Disorder

[2]- Thapar A

[3]- Johnston & Mash

[4]- Outhoritarian Parenting

[5]- Barkley

[6]-Longe

[7]- Fabiano

[8]- Hyperactivity-Impulsive

[9]- American Psychiatric Association

[10]- Shelton

[11]- Learning Disabilities

[12]-Oppositional Defiant Disorder

[13]- Conduct Disorder

[14]- Pelham

[15]- Ingram

[16]-Dally

[17]- Kranochevil & Moriss

[18]- Pharmachotherapy

[19]- Psychosocial Treatment

[20]- Multimodal

[21]- Combine

[22]-Taylor

[23]- Cox & Paley

[24]- Paley B

[25]- Waters & Cummings

[26]- McBurnett & Pfiffner

[27]- Pisterman, Firestone, McGrath, Goodman, Webster, Mallory & Goffin

[28]- Barkley

[29]- Rogers

[30]- Turnball, Turnball, Shank, Smith & Leal

[31]- Liffore, Harold & Thapar

[32]- Positive Parenting Plan

[33]- Turner

[34]- Strit

[35]- Sanders

دانلود مقاله و پایان نامه

  انتشار : ۱۳ شهریور ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 135

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما