الگوهای مدیریت دانش
اهمیت و گستردگی موضوع مدیریت دانش موجب شده است تا اندیشمندان مختلف، برداشتهای گوناگونی از فعالیتهای کلیدی مدیریت دانش را ارائه دهند. این تعابیر و برداشتها، دارای نقاط اشتراک و افتراق با یکدیگر بوده و در فالب الگوهای متنوعی مطرح میشود. (سنجقی و جنیدی جعفری، 1385).
الگوهای مدیریت دانش، مجموعهای از دستورالعملها، مستندات، ابزارهای تحلیلی و فنون پیشرفتهی مدیریت دانش است که برای ارزیابی، برنامه ریزی، اجرا و اندازه گیری فعالیتهای مدیریت دانش استفاده میشود. (باباغیبی،1390).
تاکنون صاحب نظران بسیاری، الگوهایی را در زمینهی مدیریت دانش ارائه کردهاند که بیشتر آنها از نظر محتوایی تقریباً مشابه یکدیگرند. اما دارای واژهها و مراحلی متفاوت هستند. (افرازه،1387)بسیاری از صاحب نظران، مدیریت دانش را در قالب فرایندی تعریف نمودهاند که در هر کدام مراحل و فعالیتهای مختلفی، برای آن در نظر گرفته میشود.
به طور مثال میتوان از الگوی مطرح شده توسط نوناکا و تاکوچی[1] نام برد که برای فرایند مدیریت دانش چهار مرحلهی؛ اجتماعی نمودن، خارجی نمودن، اتصال برقرار نمودن و درونی نمودن را در نظر میگیرند. یا داونپورت و پروساک[2] که سه مرحلهی: تولید، کد بندی و سازماندهی، و انتقال را معرفی میکنند. (افرازه،1387؛ به نقل از فاتحی،1390) چرخه یمدیریت دانش ویگ[3]، شیوه ی خلق و به کارگیری دانش توسط افراد یا سازمانها را مشخص میکند و چهار گام اصلی آن، عبارتند از: خلق دانش، حفظ دانش، تسهیم دانش و کاربرد دانش. دالکر[4] رویکردی تلفیقی به چرخه ی مدیریت دانش را پیشنهاد میدهد که سه مرحله دارد: کسب یا خلق دانش، درک و کاربرد دانش، تسهیم و توزیع دانش. هم چنین داونپورت و گروور[5] از چهار مرحله برای مدیریت دانش نام بردهاند؛ عمومیت بخشیدن، کدگذاری، انتقال و تفهیم، ووکوویک و الیوک[6] بر پنج گام مختلف تمرکز کردهاند؛ جمع آوری، سازماندهی، پالایش، ارائه و انتشار دانش. علوی و لیدنر[7] چهار فرایند مدیریت دانش را پیشنهاد میدهند؛ خلق دانش، انباشت و بازیابی دانش، انتقال دانش وکاربرد دانش؛به علاوه آنها بیان کردهاند که تفاوت عمدهای بین این طبقه بندیها وجود ندارد، تنها تفاوت در نام و تعداد مراحل فرایند است. بررسی دقیق هریک از این الگوها نشان میدهد که مراحل آنها بسیار شبیه هم بوده و تنها برخی این فرایند را به طورکامل تر و برخی جزئیتر مورد توجه قرار دادهاند. (به نقل از هاشمی، 1389). الوانی و شاهقلیان (1385) نیز با ترکیب و جمع بندی مراحل مشابه دراین الگوها، الگویی را شامل مراحل شش گانه ی تشخیص دانش، تحصیل دانش، به کارگیری دانش، اشتراک دانش، توسعه دانش و نگهداری دانش ارائه کردهاند.
درجدول زیر خلاصهای از الگوهای مدیریت دانش که توسط نویسندگان و مؤسسههای مختلف ارائه شده، بیان گردیده است. هریک از این الگوها به اقتضای نیاز یا شرایطی که مؤسسه یا نویسندهی معرفش داشته، بر وجوهی از فرایندهای مدیریت دانش تأکید بیشتری کرده و وجوه دیگر را، یا به شکل مسستر در فرایندهای دیگر تعریف کرده و یا به آن نپرداخته است. (افرازه، 1387؛ فیروزشاهی و دیگران، 1391؛ هاشمی، 1389؛ آلریالات، 2008؛ کاسوی، 2005؛ بکمن، 1998؛ پروبست، 2000؛ آواد، 2007؛ دنگ، 2006؛ بوسیلیر، 2002).
جدول شماره 2-2. الگوهای مدیریت دانش
ردیف |
مراحل الگو |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
7 |
8 |
1 |
نوناکا و تاکوچی |
اجتماعی نمودن |
آشکار سازی |
تبدیل کردن |
درونی نمودن |
||||
2 |
مدل هفت C |
خلق- ایجاد |
در دام انداختن |
بسط- تسهیم |
همکاری |
صرف کردن |
مبادله – ارتباط |
فرهنگ |
|
3 |
داونپورت و پروساک |
تولید نمایید |
کدبندی و سازماندهی نمایید |
منتقل سازید |
|||||
4 |
بک من |
شناسایی کردن |
تسخیر کردن |
انتخاب کردن |
ذخیره کردن |
پخش کردن |
به کار بردن |
ایجاد کردن |
تجارت کردن
|
5 |
مدل بوکوویتز و ویلیامز |
کسب دانش |
کاربرد دانش |
یادگیری از فرایند دانش |
تسهیم و مبادله دانش |
ارزیابی دانش |
ایجاد و تثبیت دانش |
حذف و استفاده بهینه از دانش |
|
6 |
پیر تیندال |
ایجاد کردن |
سازماندهی کردن |
توزیع کردن |
به کار بدن |
||||
7 |
برنت کالوپ |
ایجاد و اکتساب دانش |
کدگذاری و ذخیره دانش |
انتقال و انتشار دانش |
به کارگیری دانش |
||||
8 |
هیسیک |
خلق کن |
ذخیره کن |
منتشر کن |
به کار بر |
||||
9 |
مریم علوی |
خلق |
ذخیره وبازیابی |
انتقال |
به کار بردن |
||||
10 |
تایمو کوزا |
شناسایی نیاز برای دانش |
به اشتراک گذاری دانش |
ایجاد دانش |
گردآوری و ذخیره دانش |
بهنگام کردن دانش |
|||
11 |
مارک (م. مک ال روی) |
تولید دانش |
پیوسته کردن دانش |
||||||
12 |
الگوی پایه های ساختمان مدیریت دانش |
هدف های دانش |
شناسایی دانش |
کسب دانش |
توسعه دانش |
تسهیم دانش |
استفاده از دانش |
||
13 |
بوسیلیرو شیرر |
کشف دانش |
کسبدانش |
ایجاد دانش |
ذخیره و سازماندهی |
تسهیم |
استفاده و بکارگیری |
||
14 |
لیتراس و پولودی |
ارزش مرتبط |
کسب |
سازماندهی |
توانایی استفاده محدد |
انتقال |
|||
15 |
الیاس اواد و حسن خزیری |
اکتساب |
سازماندهی |
پالایش |
انتقال |
||||
16 |
یوچنگ لینن و پینگ تسرینگ |
گردآوری اطلاعات |
استخراج دانش |
شکل دهی و ذخیره |
انتشار و به اشتراک گذاشتن |
بهنگام کردن |
|||
17 |
استولبرگ |
شناسایی دانش |
کسب دانش |
آماده سازی |
تخصیص |
انتشار |
استفاده |
||
18 |
ناسا |
شناسایی |
سازماندهی |
تجزیه و تحلیل |
هدف |
انتشار |
به کارگیری |
||
19 |
دنگ و یو |
شناسایی دانش |
تسخیر دانش |
انتخاب |
ذخیره سازی |
خدمات |
|||
20 |
ساپیونیونگ ایسلم |
سازماندهی و نگهداری |
ایجاد و کسب |
انتشار |
استفاده |
||||
21 |
ال-ریالات و ال- حواری |
فرایند درباره دانش |
فرایند برای دانش |
فرایند از دانش |
|||||
22 |
الوانی و شاهقلیان |
تشخیص دانش |
تحصیل دانش |
به کارگیری دانش |
اشتراک دانش |
توسعه دانش |
نگهداری دانش |
||
23 |
داونپورت و گروور |
عمومیت بخشیدن |
کدگذاری |
انتقال |
تفهیم |
||||
24 |
ووکوویک و الیوک |
جمع آوری دانش |
سازماندهی دانش |
پالایش دانش |
ارائه دانش |
انتشار دانش |
|||
25 |
ویگ |
خلق دانش |
حفظ دانش |
تسهیم دانش |
کاربرد دانش |
||||
26 |
علوی و لیدنر |
خلق دانش |
انباشت و بازیابی دانش |
انتقال دانش |
کاربرد دانش |
||||
27 |
دالکر |
خلق دانش |
درک و کاربرد دانش |
تسهیم و توزیع دانش |
2-2-6. الگوی بوکویتز و ویلیامز
یکی از الگوهایی که بر اساس مراحل فرایندی ارائه شده، الگوبی است که توسط بوکویتز و ویلیامز در سال 1999 مطرح شد که در آن، فرایندی هفت مرحلهای (شامل هفت فعالیت) برای مدیریت دانش در نظر گرفته میشود. (مقیمی و رمضان، 1390)
2-2-7. فعالیتهای مربوط به مدیریت دانش بر اساس الگوی بوکویتز و ویلیامز
بوکویتز و ویلیامز برای مدیریت دانش فرایندی هفت مرحلهای در نظر گرفتهاند که شامل فعالیتهایکسب دانش، کاربرد دانش، یادگیری (از فرایند دانش)، تسهیم و مبادله دانش، ارزیابی دانش، ایجاد و تثبیت دانش و استفاده بهینه از دانش، است که باید برای ایجاد سرمایه بر پایه ی دانش، به صورت یکپارچه مدیریت شوند. در ادامه راجع به هر یک از آنها توضیحاتی داده خواهد شد.
1. فعالیت کسب دانش:استفاده از ابزارهای مختلف جهت دستیابی به دانش؛ کتابخانه و بخش اسناد نمونههایی از این ابزارها هستند. نکات اساسی که در یافتن اطلاعات درست، باید در زمان مناسب مد نظر قرار گیرند، عبارتند از:
2. فعالیت کاربرد دانش: استفاده از دانش به دست آمده در صورتی که مفید و مناسب تشخیص داده شود؛ و در واقع به این معنا است که بتوان خلاقانه و مشتری گرایانه، راه حلهای مناسب را به دست آورد. این امر از طریق پیشنهاد راههای گوناگون برای استفاده از دانشهای بالقوه انجام میشود. نکاتی که باید برای تحقق این موضوع مورد توجه قرار گیرد عبارتند از:
3. فعالیت یادگیری (از فرایند دانش) :درس گرفتن و آموختن از تجربیات و دانش و اطلاعات به دست آمده و حمایت سازمان از یادگیری و کسب تجربه توسط اعضای خود و هم جنین بررسی در خصوص یافتن دلایل موفقیت یا عدم موفقیت طرحهای انجام شده به منظور لحاظ کردن نتایج آن در طرحهای انجام شده به منظور لحاظ کردن نتایج آن در طرحهای آتی برای انجام اثر بخش آنها.
مواردی که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرند، عبارتند از:
4. فعالیت تسهیم و مبادلهی دانش: انتقال و رد و بدل شدن دانش اعضای سازمان بین یکدیگر، تا فرهنگ "تسهیم دانش قدرت است" جایگزین "دانش قدرت است" شود. هم چنین حمایت سازمانی از تبادل دانش میان اعضا و تعاملات و ارتباطات در این زمینه. در این فرایند، همکاران، دانشهای خود را به دیگران انتقال میدهند و این امر، موجب گسترش پایههای دانش سازمانی میشود.
در این زمینه باید گفت، تبادل دانش در سازمان، به زمان و بسترسازی مناسب نیاز دارد، چرا که ممکن است، این حالت به دلایل گوناگون در برخی از همکاران، احساس خطر را برانگیزد.
نکات اساسی در تبادل دانش، عبارتند از:
5. فعالیت ارزیابی دانش: مورد سنجش قرار دادن وضعیت دانش و داراییهای دانشی سازمان، ایجاد چارچوبی توسط سازمان با ابزارها و معیارهای کمی و کیفی، برای ارزیابی وضعیت داراییهای دانش سازمان، نقاط ضعف و قوت مدیریت و تأثیرات استفاده از دانش در سازمان. در این فرایند باید دانشهای موجود و نیازهای فعلی و آتی دانش ارزیابی شوند. برای این کار لازم است که میزان رشد پایههای دانش و نیز دستاوردهای سرمایه گذاری مرتبط با آن اندازه گیری شود.
عواملی که امکان اندازه گیری پایههای دانش را ممکن میسازند، عبارتند از:
6. فعالیت ایجاد و تثبیت دانش: توانایی سازمان در به وجود آوردن و تولید دانش و هم چنین تثبیت و حفاظت آن در سازمان،باید دانشهای مهم و راهبردی در این فرایند توسعه یابند و داراییهای دانشی، نیز مورد توجه قرار گیرند.
برای ایجاد و نگهداری دانش باید عوامل زیر فراهم باشد:
7. فعالیت استفادهی بهینه از دانش: استفاده ی کامل و بهینهی سازمان از دانش موجود در زمانی که فرصت و موقعیت جدیدی برای سازمان به وجود میآید، قبل از این که از منابع برون سازمانی استفاده شود. سازمان بر اساس یک شیوهی برنامه ریزی شده، استفاده ی بهینه نموده و از موجود بودن دانش راهبردی و حیاتی و افراد دارای این دانش در سازمان مراقبت میکند. در این فرایند، دانشهایی که از نظر راهبردی و کاربرد، دیگر بی معنی هستند باید از نظام حذف یا در جایی دیگر انبار شوند که این کار می تواند شامل موارد زیر باشد:
[1] - Nonaka & Ta keuchi
[2] - Davenpor & Prusak
[3]- Wiig
[4]- Dalkir
[5]- Davenport& Grover
[6]- Vukovic & Oluic
[7]- Alavi & Leidner