مدل ترکیبی بار-آن
به نظر بار- آن (2004)، هوش هیجانی، سازهای چند عاملی است. توصیف بار-آن درمورد هوش هیجانی بسیار گستردهتر از مدل هوش هیجانی مایر و سالووی است. وی هوش هیجانی را "ترکیبی از تواناییهای غیر شناختی، شایستگیها و مهارتهایی که بر توانایی مقابله موفقیتآمیز افراد در محیطهای فشارزا تأثیر میگذارد" تعریف میکند (بار-آن،2004، ص14). او معتقد است که تفاوتی آشکار بین تعریف وی و مدل توانایی درباره هوش هیجانی وجود دارد و تعریف وی شامل ابعادی است که در برخورد موفقیتآمیز با محیط لازم است. بار-آن (2004) اشاره دارد که آگاهی هیجانی، به سازگاری بهتر افراد در رابطه با عملکردهای روزانه کمک میکند. این تا زمانی است که افراد، تنها از تواناییهای شناختی خود استفاده کنند. از نظر وی، هوش هیجانی به عنوان ابزاری است که برای عملکردهای فوری و هوش، هم چنین کارکردهای شناختی به منظور بروز رفتارهوشمندانه در طولانی مدت، ضروری است. مدل بار-آن (2004)، مبتنی بر مدل ترکیبی هوش هیجانی است و دارای پنج بعد شامل مهارتهای درونفردی[1]، مهارتهای میانفردی[2]، سازگاری[3]، کنترل استرس[4] و خُلق عمومی[5] را برای هوش هیجانی در نظر میگیرد.
مهارتهای درونفردی: نخستین بعد مهارتهای درونفردی است که مشتمل بر خودآگاهی هیجانی یعنی ادراک و فهم احساسات خویش؛ قاطعیت[6]به معنای بیان احساسات، عقاید، تفکرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوهای مناسب؛ حرمت نفس[7]عبارت از خودآگاهی و درک و پذیرش خویش و احترام به خود؛خودشکوفایی[8]به معنای توانایی تشخیص استعدادهای ذاتی و انجام کارهایی که از آن لذت میبرد؛ و استقلال[9]یعنی توانایی رهایی از وابستگی هیجانی و خودکنترلی در تفکر و عمل شخصی است.
مهارتهای میان فردی: دومین بعد هوش عاطفی از دیدگاه بار_آن (2004) مهارتهای میانفردی است که مشتمل بر روابط میانفردی به معنای آگاهی، فهم ودرک احساسات دیگران؛ مسؤولیتپذیری[10]به معنای عضو مؤثر و سازنده گروه اجتماعی خودبودن؛ و همدلی یعنی توانایی آگاهی از احساساتدیگران است.
سازگاری: سومین بعد هوش عاطفی است که شامل حل مسأله[11]به معنای توانایی تشخیص وتعریف مسائل و ایجاد راهکارهای مؤثر؛ واقعیتآزمایی[12]یعنی توانایی تمایز میان احساسات واقعی و کاذب؛ و انعطافپذیری[13] عبارت از توانایی تنظیم هیجان،تفکر و رفتار به هنگام تغییر موقعیت است.
کنترل فشار روانی: کنترل فشار روانی به عنوان چهارمین بعد هوش هیجانی، شامل تحمل فشار روانی[14]یا توانایی مقابله با شرایط نامطلوب؛ و کنترلتکانه[15]یعنی توانایی ایستادگی در مقابل تکانه یا انکار تکانه، است.
خُلق عمومی: خُلق عمومی به عنوان پنجمین بعد هوش هیجانی در دیدگاه بار_آن (2004) شامل خرسندی[16]یعنی توانایی احساس رضایت از خویشتن، شاد کردن خود و دیگران؛ و خوشبینی[17]عبارت از توانایی نگریستن به جنبههای روشن زندگی و حفظ نگرش مثبت حتی در مواجهه با مشکلات است.
باتوجه به مدلهای عنوان شده میتوان گفت مدلهای گلمن (1995) و بار_آن (2004) دربارهی از مفهوم هوش هیجانی مبتنی بر ویژگیهای شخصیتی است و از آنها به عنوان مدلهای ترکیبی نام برده میشود. بنابراین، این رویکردها در تعریف خود، هوش هیجانی را، ترکیبی از صفات و ویژگیهای مثبت، قابلیتهای غیر شناختی و ویژگیهای دیگر از قبیل امید میدانند (متینگلی،2010). در صورتی که در مدل مبتنی بر توانایی، هوش هیجانی به عنوان هوشی که شامل هیجان است، تعریف میشود. این رویکرد هوش هیجانی را به چهار حوزه تقسیم مینماید که شامل ادراک و ابراز هیجان، کاربرد هیجان، تمایز احساسات و مدیریت هیجان است (سیاروچی و همکاران،1383). در این پژوهش، هوش هیجانی با توجه به رویکرد غیر ترکیبی یا رویکرد مبتنی بر توانایی تعریف شده است.
[1]intrapersonal skills
[2]interpersonal
[3]adaptability
[4]stress managment
[5]general mood
[6]. device being
[7]. self regard
[8]. self actulizing
[9]. independence
[10]. responsibility
[11]. problem solving
[12]. reality testing
[13]. flexibility
[14]. impulse control
[15]. impulse control
[16]. cheerfulness
[17]. optimism