مدلهای هوش هیجانی
هوش هیجانی بنابر ماهیتی که دارد، ترکیبی از توانمندیهای گوناگونی است که به فرد در تعامل های اجتماعی کمک میکند. از آنجا که شناسایی توانمندیهای موجود در هوش هیجانی، بر اساس مدلهای نظری گوناگونی انجام شده است، بنابراین، به منظور بیان مؤلفههای هوش هیجانی، ارائهی مدلهای هوش هیجانی، ضرورت دارد. در ذیل سه مدل معروف مایر و سالووی (1997)، گلمن (1995) و بار-آن (2004) مطرح می شود.
2-1-2-1- مدل توانایی مایر و سالووی
از نظر مایر و سالووی (1997)، هوش هیجانی شامل توانایی درک، ارزیابی و بیان احساسات، توانایی دسترسی و ایجاد احساسات جهت تسهیل تفکر، توانایی درک هیجان، دانش هیجانی و توانایی تنظیم هیجان برای رشد هوش و هیجان است. مایر و سالووی نشان دادهاند که مدل توانایی ارائه شده، بر تأثیر متقابل هوش و هیجان تمرکز دارد. مدلی که مایر و سالووی (1997)، برای هوش هیجانی طراحی کردهاند دارای چهار شاخه است و گروهی از تواناییها را نشان میدهد که از ساده به پیچیده تنظیم شدهاند. از دیدگاه این محققان، هوش هیجانی از ابعادی شامل دریافت[1]، تسهیل[2]، درک[3] و تنظیم هیجان[4] تشکیل شده است. شرح این تواناییها به قرار زیر است:
دریافتهیجان: این بعد، شامل توانایی تشخیص هیجان جسمی و روانشناختی خود، توانایی شناخت هیجان دیگران، توانایی بیان و ارزیابی صحیح هیجان و توانایی بروز صحیح هیجان است. بهطور کلی میتوان گفت، دریافت هیجان، شامل نامگذاری، تمایز احساسات واقعی و کاذب، و توجه به شناخت احساسات دیگران است که از طریق حالات چهرهای، تن صدا و دیگر پیامهای هیجانی ابراز میشوند.
تسهیل هیجان: دومین بعد از مدل مایر و سالووی تسهیل هیجانی تفکر است که شامل توانایی استفاده از حالات هیجانی در جهت تسهیل حل مسأله و خلاقیت، توانایی تغییر اولویت تفکر فردی با توجه به احساسات مرتبط با افراد و وقایع و توانایی تصمیمگیری است. به عبارتی، تسهیل هیجانی تفکر بر چگونگی ورود هیجان به نظام شناختی و تغییر شناخت نسبت به افراد، اشیاء و وقایع تمرکز دارد.
شناخت، درکهیجان: سومین بعد هوش هیجانی از دیدگاه مایر و سالووی، مشتمل بر درک و شناخت چگونگی هیجان و توانایی تحلیل هیجانهای پیچیده مانند حالات هیجانی متناقض است. برای مثال، خشم و حسادت میتواند منجر به بروز احساسات منفی و عصبانیت نسبت به افراد شود.
تنظیم هیجان: تنظیم هیجان که بعد چهارم مدل توانایی مایر وسالووی است، به توانایی فرد برای کنترل و مدیریت هیجان در خود و دیگران اشاره دارد. این بعد شامل توانایی بیان هیجان خوشایند و دردناک، توانایی مشاهده احساسات خود و پیامد آنها، توانایی پذیرش احساسات و ادامه دادن یا دور شدن از آنها بر اساس نوع داوری فرد در موقعیتهای خاص است. مدیریت هیجان، به افراد اجازه میدهد تا بهجای سرکوب احساسات، از مهارت آگاهی هیجانی در تصمیمگیری استفاده کنند.
2-1-2-2- مدل ترکیبی گلمن
گلمن (1995) هوش هيجاني را مهارت شخص براي انگيختگي خود، پايداري در مواقع شکست، مهارت کنترل تکانهها و تمايلات ناگهانی، به تأخير انداختن و ارضا تمايلات، مهارت نظم بخشيدن به حالتهاي روانی و مهارت اصرار ورزيدن و اميدواري ميداند. نظريه گلمن از هوش هیجانی، در واقع ادامه و گسترش فعالیتهای مایر و سالووی است. بنابراین، او هوش هیجانی را به جای آنکه مبتنی بر توانایی تعریف نماید، به عنوان صفات شخصیتی، سائق و انگیزه توصیف نمود. به نظر میرسد که این عدم توافق در تعریف و ساختار هوش هیجانی ناشی از آن است که مبادی نظری مفهوم هوش هیجانی، هنوز در مراحل اولیه شکلگیری و تحقیق است. ابعاد هوش هیجانی براساس تعریف گلمن (1995) شامل خودآگاهی هیجانی[5]، خودمدیریتی هیجانی[6]، همدلی[7]، برانگیختگی هیجانی[8] و تنظیم روابط[9] است که شرح هر یک از این ابعاد آمده است.
خودآگاهی هیجانی: این بعد که بخش مهم و کلیدی هوش هیجانی را تشکیل میدهد، شامل پیشرفت در تشخیص هیجانهای خود و نامگذاری آنها، درک بهتر منشأ هیجان، تشخیص تفاوت میان هیجان و رفتار است. افرادی که درجه بالایی از خودآگاهی یا تشخیص احساس در زمان را دارند، با خود و دیگران صادق هستند و میدانند که چگونه احساسهایشان بر آنها و سایر افراد تأثیر میگذارد.
خود مدیریتی هیجانی: این بعد از قابلیتهای خودکنترلی، مسؤولیتپذیری، مهارت سازگاری یا انطباقپذیری و تمایل به پیشرفت و ترقی تشکیل شده است. کنترل و اداره احساسات، مهارتی است که بر اساس خود آگاهی شکل میگیرد. فرد دارای خودتنظیمی هیجانی از مهارت ابراز و کنترل خشم به شیوهای مناسب برخوردار است. بنابراین، این افراد قادرند با افزایش احساسات مثبت نسبت به خود و دیگران، بهطور مؤثرتری با فشارهای روانی مقابله نمایند.
همدلی: درک دیدگاه دیگران، حساسیت نسبت به احساسات دیگران، و گوش دادن به صحبتهای دیگران، تحت عنوان همدلی مطرح میشود که سومین بعد این مدل است.
برانگیختگی هیجانی: هدایت هیجان در جهت هدف خاص برای تمرکز، توجه و ایجاد انگیزه در خود از جمله ویژگیهای برانگیختگی هیجانی است. فزونی این بعد، با افزایش احساس مسؤولیت، کاهش تکانشگری و افزایش خویشتنداری در فرد همراه است.
تنظیم روابط: تجزیه و تحلیل و درک ارتباطها، بهبود عملکرد در حل تعارضها، حل مشکلات موجود در روابط، قدرت نفوذ و رهبری دیگران، جرأت ارتباط برقرار کردن با دیگران، هماهنگی با گروهها و افزایش قدرت پیروی از جمع، از جمله ویژگیهای بعد تنظیم روابط است.
[1]perceivingemotion
[2]facilitating emotion
[3]understanding emotion
[4]managing emotion
[5]emotional self-awareness
[6]emotional Self-management
[7]sympathy
[8]motivating yourself
[9] relationship management